Details
Nothing to say, yet
Nothing to say, yet
موسیقی وقتی برگشتی باسم از دریا بگو به سختی ها یه را بگو چی آخر این جاده بود وقتی برگشتی با من از فردا بگو از بشت پربانه ها بگو از گاثت دکی آرزو اگر باستت از فردا بگم از گیریه افرا بگم از این منه تنها بگم نمیدونم کجا ری تو بزن این پربانه ها میگیرن این سراغت تو بزن بهشون قول دادم که میان خونه و زمین نزن یه سر به ما بزن قصد و که ازت خبری ندارم ببرو بگو که نمیاد یلکی نبارم قصاد و سنمی ندارم بگو هر دربه ها اینقدر سر به سر من نزدارم پربانه ها با من همی گفت کردن تا تو بیان ما سدک ها گشتم کل دشت و دنباله تو که بیان تو توکوره شب بیچه شهر تو قسمون من این ستاره شد برم پر نکرد کسی جای تو خب دل من فقط میره واسه تو تو گردن بودیم زیر قام و کل این دنیا بیاستا و الان روشونه یکی چشت میره خواب خیر من رو بده که نجاتون برگرد همه کس من نیستی تنگر نخواست من برگرد گوله عارضون دشتم مایه شارسون وقتی برگشتی واسم از دریا بگو سختی های را بگو چی آخره این جاده بود وقتی برگشتی با من از فردا بگو چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود چی آخره این جاده بود با من از فردا بگو از بشت پروانه ها بگو از بشت پروانه ها بگو از گاسته دکه عارضون از گاسته دکه عارضون برگرد باز نصر سردون بگم باز نصر سردون بگم از گریه افرا بگم از گریه افرا بگم از این من تنها بگم از این من تنها بگم برگرد همه کس من نیست تنگ ها نفس من برگرد گوله هار زود دشتمون با یه اشهار سود برگرد همه کس من نیست تنگ ها نفس من برگرد گوله هار زود دشتمون با یه اشهار سود برگرد گوله هار زود