Details
Nothing to say, yet
Details
Nothing to say, yet
Comment
Nothing to say, yet
This is audio file number one. I'm going to be reading... This is audio file number one. I am going to be reading Babri Tanbal. You ready? Hold on. ببری بود که در جنگ در زندگی می کرد. برای دنبال جانورها و سکار آنها کاری بسیار سخت بود. این ببری یک روز تصمیم گرفت که بسیار سخت بیاید مثل گربه ها آسودو زندگی کند. ببری وقتی ورد شہر شود همه از طرف فرار کردن. و هر که فریاد رد که کاری به کسی ندارد. هیچ کس حرف را به شو نفهمید. کمی به تر تناب که بی گرفتن و به باقی به حصه شهر بردن. و بره دنبال تا چند روز همه از طرف فرار کردن. در جنگل و هیوانهای آن تنگه شد.